جدول جو
جدول جو

معنی چاوچاوان

چاوچاوان
بانگ کردن و نالیدن، چاویدن، برای مثال مرغ دیدی که بچه زو ببرند / چاوچاوان درست چونان است (رودکی - ۴۹۴)
تصویری از چاوچاوان
تصویر چاوچاوان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چاوچاوان

چاو چاوان

چاو چاوان
در حال چاویدن، ناله کنان، بانگ زنان، بانگ کنان ببانگی که مرغ جوجه دار کند خواندن جوجه های خود را، تیز تیز ناله کنان و بانگ زنان چون مرغی که دنبال جوجۀ گم گشته گردد:
مرغ دیدی که بچه زو ببرند
چاوچاوان درست چونان است،
، تیزتیز ناله و بانگ کنان از درد عشق، معوج و غیر مستقیم و منحرف، گمراه، (ناظم الاطباء)، و رجوع به چاوچاو شود
لغت نامه دهخدا

ناوناوان

ناوناوان
از: ناو (از مصدر ناویدن) + ناو (مکرر) + ان (پسوند صفت فاعلی و حال)، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، خرامان، گرازان، جلوه کنان، (برهان قاطع) (آنندراج)، دامن کشان، (از فرهنگ خطی) : درانج، ناوناوان و خرامان در رفتار، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

چاوچاو

چاوچاو
ناله و زاری، سر و صدای پرنده ای کوچک مانند گنجشک هنگامی که پرنده دیگر به او حمله کند یا کسی به لانه او تجاوز نماید تا بچه اش را بگیرد
چاوچاو
فرهنگ فارسی معین