معنی پشتک زدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پشتک زدن
- پشتک زدن
- معلق وارو زدن در آب یا روی زمین
تصویر پشتک زدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پشتک زدن
پشتک زدن
- پشتک زدن
- حرکتی که ورزشکاران هنگام شنا کردن در آب یا در هوا انجام میدهند معلق زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پشتک زدن
- پشتک زدن
- جستن شناوران به آب یا ورزشکاران بر زمین بدانگونه که در هوا بطول یکبار بگرد خود گردیده باشند
لغت نامه دهخدا
پشتک زن
- پشتک زن
- پشتک زننده، چهار پایی که بسبب مرض پشتک رفتار معیوب دارد و پای زند
فرهنگ لغت هوشیار
پشت زدن
- پشت زدن
- تیپا زدن لگد زدن: ببخت تو پشت پا زد، پا پشت پای کسی گذاشتن تا بر زمین افتد، ترک کردن رها کردن دست کشیدن صرفنظر کردن، بیقدر و اعتبار کردن، منهزم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
شتک زدن
- شتک زدن
- انعقاد مایعی غلیظ بر شی: سر شب که شد پدرش که با کلاه تخم مرغی که دوغ آب گچ رویش شتک زده بود از بنایی بر گشت
فرهنگ لغت هوشیار
شتک زدن
- شتک زدن
- راه رفتن در میان آب و آب را با حرکت پا به اطراف پاشاندن
فرهنگ فارسی عمید
پشت زدن
- پشت زدن
- یا پشت پا زدن، رد کردن چیزی. (غیاث اللغات از چهارشربت و سراج و مصطلحات)
لغت نامه دهخدا