جدول جو
جدول جو

معنی پذیرفتکار

پذیرفتکار
پذیرنده، قبول کننده، ضامن، کفیل
تصویری از پذیرفتکار
تصویر پذیرفتکار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پذیرفتکار

پذیرفتکار

پذیرفتکار
قبول کننده پذیرفتار، فرمانبردار مطاوع، مقر معترف خستو، سردار ریش سفید قوم زعیم
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرفتگار

پذیرفتگار
قبول کننده پذیرفتار، فرمانبردار مطاوع، مقر معترف خستو، سردار ریش سفید قوم زعیم
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرفتکاری

پذیرفتکاری
قبول پذیرفتاری، فرمانبرداری مطاوعت، اقرار اعتراف
پذیرفتکاری
فرهنگ لغت هوشیار

پذیرفتگار

پذیرفتگار
متعهد. قبول کننده. پذرفتار. پذیرفتار، فرمانبردار. (برهان). مطاوع، مقرّ. معترف، سردار و ریش سفید قوم. (برهان). زعیم
لغت نامه دهخدا

پذیرفتار

پذیرفتار
تاوان دار ضامن متعهد کفیل پایندان پذرفتار، سردار ریش سفید قوم زعیم
فرهنگ لغت هوشیار

پذرفتکار

پذرفتکار
قبول کننده پذیرنده، فرمانبردار مطیع، مقر معترف خستو
پذرفتکار
فرهنگ لغت هوشیار

پذرفتکار

پذرفتکار
پذرفتگار، قبول کننده، پذیرنده، ضامن، کفیل، متعهد، فرمان بردار
پذرفتکار
فرهنگ فارسی عمید