جدول جو
جدول جو

معنی وادار

وادار
ویژگی آنکه به کاری واداشته شده
وادار کردن: کسی را به کاری برانگیختن، تحریک کردن، مجبور کردن
تصویری از وادار
تصویر وادار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با وادار

وادار

وادار
برانگیختن، بر کاری داشتن، تشویق، بازایستاده شدن است از رفتار، (آنندراج از فرهنگ ترکتازان)، بازداشت، منع، نهی، حفظ، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا