جدول جو
جدول جو

معنی گوانگله

گوانگله
دکمه که به لباس می دوزند، تکمه
تصویری از گوانگله
تصویر گوانگله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوانگله

گوانگله

گوانگله
تکمه و حلقه ای را گویند که بر گریبان پیراهن و غیره دوزند، چه گوبه معنی تکمه و انگله حلقه ای باشد که گوی را در آن اندازند و گاهی آن حلقه را بی گوی هم گوانگله می گویند و همچنین گوی را نیز بی انگله. (برهان). حلقه ای که دگمه در آن می افتد و نوعاً دگمۀ مادگی را گویند و گاه دگمۀ تنها و گاه مادگی تنها را هم گویند. (ناظم الاطباء). و رجوع به گوانگل و گوی انگل و گوی انگله شود، جوزگره را هم گفته اند، و آن نوعی ازگره باشد، کنایه از آفتاب. (برهان)
لغت نامه دهخدا

گوانله

گوانله
دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 9000 گزی جنوب قصبۀ اسدآباد و 4000 گزی خاور شوسۀ اسدآباد به کرمانشاه. هوای آن سرد و سکنه اش 141 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات، لبنیات، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالی بافی. راه آن مالرو است و تابستان از شوسه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

گوانگل

گوانگل
گوانگله. گوی انگل. گوی انگله:
هر آن گوانگل زرین که چرخ از اختران سازد
لباس عمر او را چون طرازی جاودان زیبد.
اثیرالدین اخسیکتی (از انجمن آرا) (آنندراج).
ای کریمی که کند چرخ ز خورشید و هلال
جامۀ قدر تو را هر سر مه گوانگل.
کمال الدین اسماعیل (از رشیدی).
رجوع به گوانگله و گوی انگل و گوی انگله شود
لغت نامه دهخدا

خوانگاه

خوانگاه
خانه سرا، محلی که درویشان و مرشدان در آن سکونت کنند و رسوم و آداب تصوف را اجرا نمایند
فرهنگ لغت هوشیار

گوی انگله

گوی انگله
تکمه و حلقه ای که بر گریبان پیراهن و جامه دوزند: بر جیب کمال آن مقدس گوی انگله ایست چرخ اطلس. (تحفه العراقین)، حلقه ای که تکمه مذکور در آن رود، نوعی از گره باشد جوز گره، آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار