جدول جو
جدول جو

معنی گرم خیز

گرم خیز
گرم خیزنده، چست و چالاک، تیزرو
تصویری از گرم خیز
تصویر گرم خیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرم خیز

گرم خیز

گرم خیز
جلد چابک تیزرو: برانگیخت پس چرمه گرم خیز بیفکند بر هندوان رستخیز، سحر خیز، صوفی که جهت نوافل پیش از پایان شب برخیزد، نماز شب گزار
فرهنگ لغت هوشیار

گرم خیز

گرم خیز
کنایه از مردم سحرخیز و زود بیدارشونده. (برهان) (آنندراج). رجوع به گرم خیزی شود، سبکروح و جلد و چابک و تیزرو. (برهان) (آنندراج) :
برانگیخت پس چرمۀ گرم خیز
بیفکند بر هندوان رستخیز.
(گرشاسب نامه).
محابا رها کرد و شد گرم خیز
زبان کرد بر پاسخ شاه تیز.
نظامی.
کشیدندبر یکدگر تیغ تیز
ز گرمی شده چون فلک گرم خیز.
نظامی.
رجوع به گرم خیزی شود، صوفی که جهت نوافل شب زود برخیزد، نمازشب کن. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

گرم ریز

گرم ریز
ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت، واقع در 90000گزی جنوب خاوری مسکون و 15000گزی شمال راه مالرو کروک به سبزواران و دارای 4 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

گرم خیزی

گرم خیزی
کنایه از زود بیدار شدن و سحرخیزی:
ور سوخته ای ز گرم خیزی
از سوختگان چرا گریزی ؟
نظامی.
رجوع به گرم خیز شود، جلدی. چابکی. تیزتکی:
پری را میگرفت از گرم خیزی
بچشم دیو درمیشد ز تیزی.
نظامی.
رجوع به گرم خیز شود
لغت نامه دهخدا

گران خیز

گران خیز
آنکه دیر از جا برخیزد، دیرجنب، برای مِثال از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش / می رسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش - لغتنامه - گران خیز)
گران خیز
فرهنگ فارسی عمید