جدول جو
جدول جو

معنی غیرت بردن

غیرت بردن
غیرت آوردن، ناموس پرستی کردن
تصویری از غیرت بردن
تصویر غیرت بردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غیرت بردن

غیرت بردن

غیرت بردن
رشک بردن. حسد ورزیدن:
گر باخبرستی ز پی روی تو هر شب
غیرت برمی بر فلک خیره نگر بر.
سنائی.
بر این آب، غیرت برد آب حیوان
بر این حوض، رشک آورد حوض کوثر.
خاقانی.
همراه من مباش که غیرت برند خلق
در دست مفلسی چو ببینند گوهری.
سعدی (طیبات).
آفتاب و سرو غیرت میبرند
کآفتاب سرو بالا میرود.
سعدی (طیبات).
، غیرت و تعصب داشتن. سرباز زدن از قبول اهانت بر عرض و شرف و آبرو:
اگر غیرت بری با درد باشی
وگر بی غیرتی نامرد باشی.
نظامی.
به دیگر نوع غیرت برد بر یار
که صاحب غیرتش افزود در کار.
نظامی.
گرچه غیرت بردن از عاشق نکوست
غیرت معشوق دایم بیش از اوست.
عطار.
از دوستی که دارم و غیرت که میبرم
خشم آیدم که چشم به اغیار میکنی.
سعدی (بدایع)
لغت نامه دهخدا

غارت کردن

غارت کردن
تاراج کردن آپوردن تروفتن تاراج کردن چپاول کردن اغاره
غارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

غیبت کردن

غیبت کردن
انداییدن ناپدید گشتن زشت یاد کردن پرتادن ناپدید شدن غایب گشتن مقابل حاضر شدن، بد گفتن پشت سر کسی بدگویی کردن از کسی در غیاب وی
فرهنگ لغت هوشیار