جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غم آباد

غم آباد

غم آباد
غمخانه. جای غم و اندوه:
دوش با رطل گلین و می رنگین گفتم
کز شما گشت غم آباد دل ویرانم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 782)
لغت نامه دهخدا

چم آباد

چم آباد
ده کوچکی است از دهستان پیرگان بخش اردل شهرستان شهرکرد که در 51 هزارگزی شمال باختر اردل و 24 هزارگزی راه فارسان به باباحیدر و 26 هزارگزی کوهرنگ واقع است. کوهستانی و معتدل است و 74 تن سکنه دارد. آبش ازچشمه مروارید. محصولش غلات، پشم، روغن، کتیرا. شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

قم آباد

قم آباد
ده کوچکی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم، واقع در 4هزارگزی خاور کلاکلی و 2 هزارگزی راه مالرو سیمکان به میمند. سکنۀ آن 35 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

شم آباد

شم آباد
دهی است از دهستان طبس بخش صفی آباد شهرستان سبزوار. سکنۀ آن 764 تن. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات، پنبه، زیره، میوه و ابریشم. صنایع دستی زنان چادرشب و ابریشم بافی و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

لم آباد

لم آباد
دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران، واقعدر هفت هزار گزی باختر علیشاه عوض و دوهزارگزی جنوب راه ماشین رو فرعی علیشاه عوض به شهرآباد. جلگه و معتدل و دارای 223 تن سکنه. آب آن از قنات و رود کرج. محصول آنجا غلات، صیفی، بنشن و چغندر. شغل اهالی زراعت وراه آن ماشین رو است. در زمستان از ایل میش مست به حدود این ده می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

غم باد

غم باد
ورم دائم در بیرون شکم که به چشم دیده شود. ظاهراً با ’غم باده’ یکی است. رجوع به غم باده شود
لغت نامه دهخدا