معنی غلغله انداختن غلغله انداختن غُلغُلِه اَنداختَن فریاد و هیاهو و آشوب برپا کردن فریاد و هیاهو و آشوب برپا کردن تصویر غلغله انداختن فرهنگ فارسی عمید