شگفت آمدن. عجیب به نظر آمدن. شگفت جلوه گر شدن. غریب نمودن. استغراب. (تاج المصادر بیهقی) : غریب نآیدش از من غریو گر شب و روز بناله رعد غریوانم و به صورت غرو. کسائی. نه آن میوه ای کو غریب آیدت کزو تا توانی نصیب آیدت. نظامی. رجوع به غریب نمودن شود
پیروز شدن چیره گشتن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف