جدول جو
جدول جو

معنی سیل خیز

سیل خیز
جایی که سیل از آنجا سرازیر شود، زمینی که بیشتر از جاهای دیگر از آن سیل جاری شود
تصویری از سیل خیز
تصویر سیل خیز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیل خیز

سیل خیز

سیل خیز
جایی که سیل ازآن حرکت کند. (از فرهنگ فارسی معین). جایی که سیل از آن خیزد. آنجا که سیل از آن روان شود:
تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست.
حافظ.
ز سیل خیز فنا ایمن است قصر بقات
چنانکه حصن فلکها ز صدمت پلکن.
شمس فخری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سیل ریز

سیل ریز
سیل ریزنده. سیل باران:
در خانه سیل ریز منشین
سیل آمد سیل، خیز منشین.
نظامی
لغت نامه دهخدا