جدول جو
جدول جو

معنی سرخارنگ

سرخارنگ
سرخ رنگ، سرخ فام، مایل به سرخی
تصویری از سرخارنگ
تصویر سرخارنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرخارنگ

سرخ رنگ

سرخ رنگ
به رنگ سرخ:
فرق بر و سینه سوز و دیده دوز و مغزریز
دربار و مشک سای و زردچهر و سرخ رنگ.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 51)
لغت نامه دهخدا

سبزارنگ

سبزارنگ
سبز رنگ، به رنگ سبز، برای مِثال بگفت این و کشید از زیر بستر / چو برگ بید سبزارنگ خنجر (جامی۵ - ۱۳۵)، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی
سبزارنگ
فرهنگ فارسی عمید

فرارنگ

فرارنگ
فرانک، پروانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
فرارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی

سرخانه

سرخانه
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
فرهنگ لغت هوشیار

سرخاره

سرخاره
سوزن زرینی که زنان جهت زینت بر سر زنند و مقنعه را با آن بر لچک کنند تا نیفتد، پنجه مانندی از استخوان که بدان تن را خارند
فرهنگ لغت هوشیار