لغزنده، بن مضارع سریدن نوعی کفش که رویۀ آن را از نخ می بافند، گیوه سر خوردن: لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن سر دادن: چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن، لغزاندن لغزنده، بن مضارعِ سُریدن نوعی کفش که رویۀ آن را از نخ می بافند، گیوه سُر خوردن: لیز خوردن، سریدن، لغزیدن، از روی سرسره یا جای سراشیب خزیدن و فرود آمدن سُر دادن: چیزی را در جای صاف و هموار لغزاندن و به جلو راندن، لغزاندن