معنی خون ریختن
خون ریختن
کنایه از کشتار کردن، کشتن مردم
تصویر خون ریختن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خون ریختن
خون ریختن
خون ریختن
کشتن کشتار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
خون ریختن
خون ریختن
Bleed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خون ریختن
خون ریختن
кровоточить
دیکشنری فارسی به روسی
خون ریختن
خون ریختن
bluten
دیکشنری فارسی به آلمانی
خون ریختن
خون ریختن
кровоточити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خون ریختن
خون ریختن
krwawić
دیکشنری فارسی به لهستانی
خون ریختن
خون ریختن
出血
دیکشنری فارسی به چینی
خون ریختن
خون ریختن
sangrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
خون ریختن
خون ریختن
sanguinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی