معنی خام جوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی خام جوش
خام جوش
بی تجربه، نا آزموده و تازه کار
تصویر خام جوش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با خام جوش
خام جوش
خام جوش
غذای نیک ناپخته، خام پخته، مرد بی تجربه، مرد ناپخته: ولی بجوشم ازین خام جوش یک سبلت قراطغانشه پشمین گه طعان و ضراب، خاقانی
لغت نامه دهخدا
خام پوش
خام پوش
پشمینه پوش، آنکه خام پوشد مر فقر را، صوفی به اعتبار آنکه خام پوشد: در کنف فقر بین سوختگان خام پوش بر شجر لا نگر مرغ دلان خوش نوا، خاقانی
لغت نامه دهخدا
گام خوش
گام خوش
آنکه نیکو قدم بر دارد (اسب و غیره) : زنخ نرم و کفک افکن و دست کش سرین گرد و بینا دل و گام خوش
فرهنگ لغت هوشیار
خام سوز
خام سوز
ویژگی چیزی که از حرارت زیاد ظاهرش سوخته و باطنش خام باشد مثل گوشت، برای مِثال دل را ز درد و داغ به تدریج پخته کن / هش دار، خام سوز نسازی کباب را (صائب - لغت نامه - خام سوز)
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.