جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چپ زدن

چپ زدن

چپ زدن
از راه دیگر رفتن، راه را کج کردن، تندروی در عقاید سیاسی
چپ زدن
فرهنگ فارسی معین

چپ زدن

چپ زدن
گمان میکنم بمعنی سیلی و تپانچه زدن باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
در چپ زدن خرد شوی راست
دانی چپ خود ز جانب راست
دانسته شوی بکار دانی
بر سر صحیفۀ معانی.
امیرخسرو (از امثال و حکم).
- خود را به کوچۀ علی چپ زدن، کنایه است از تجاهل کردن درامری یا اظهار آشنائی نکردن با کسی. رجوع به چپ شود
لغت نامه دهخدا

چپ زدن

چپ زدن
چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن (از راه) ، تندروی کردن، افراطی بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

چک زدن

چک زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، توگوشی زَدَن، کِشیده زَدَن، لَت زَدَن، تَپانچِه زَدَن، کاز زَدَن، سَرچَنگ زَدَن، صَفعِه زَدَن، صَفع
چک زدن
فرهنگ فارسی عمید

چپ شدن

چپ شدن
چپه شدن، واژگون شدن، احول شدن
کنایه از با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن، دشمن شدن
چپ شدن
فرهنگ فارسی عمید