معنی پرفن - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرفن
پرفن
- پرفن
- سخت مکّار و حیله گر. مُحیل. مکّار. محتال:
از غمزه تیر دارد و از ابروان کمان
آن دلفریب نرگس جادوی پرفنش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
پرین
- پرین
- نرم و لطیف چون پر، نام بانوی دانشمند ایرانی، دختر گبادشاه که یک نسخه از اوستا را به زبان پهلوی برای دستوران و موبدان هندی رونویسی کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
پر فن
- پر فن
- (فن را ذبیح بهروز پارسی دانسته فند که آرشی برابر با فن دارد به گواه واژه نامه ها پارسی است) پرفند هنرور پر هنر، ترفند کار فریبکار، پیچیده
فرهنگ لغت هوشیار
پرون
- پرون
- چرخی که ابریشم را بدان از پیله بر آورند و آن چرخ را بپای گردانند
فرهنگ لغت هوشیار
