معنی پابند شدن
پابند شدن
مقید شدن، گرفتار شدن
کنایه از عاشق شدن
تصویر پابند شدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پابند شدن
پابند شدن
پابند شدن
مقید شدن گرفتار شدن، عاشق شدن، مواخذ گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
روبند شدن
روبند شدن
ماخوذ به حیا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
مانند شدن
مانند شدن
شبیه گردیدن: هر آنگه محسوس حاضر بود حساس مانند اوشود بفعل
فرهنگ لغت هوشیار
پرباد شدن
پرباد شدن
ورم کردن، مغرور گشتن
فرهنگ فارسی معین
هسبند شدن
هسبند شدن
مفتون و حیران کسی شدن و همه اوقات خود را صرف او کردن
فرهنگ فارسی معین
مانند شدن
مانند شدن
شبیه شدن
فرهنگ فارسی عمید
نابود شدن
نابود شدن
Perish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نابود شدن
نابود شدن
perecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نابود شدن
نابود شدن
perecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی