جدول جو
جدول جو

معنی باش بندر

باش بندر
رئیس بندر، شاه بندر، شه بندر
تصویری از باش بندر
تصویر باش بندر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با باش بندر

پیش بندر

پیش بندر
محلی در ساحل رود و مانند آن که بارها را بر کرجی یا کشتیهای خود بار کنند و در بندر دریا بکشتیهای بزرگ تحویل دهند
فرهنگ لغت هوشیار

شاه بندر

شاه بندر
رئیس بندر، رئیس بازرگانان دولتی رئیس التجار، دریافت کننده خراج گیرنده مالیات، کنسول دولت عثمانی (قاجاریه)، بندر (بزرگ)
فرهنگ لغت هوشیار

پیش بندر

پیش بندر
محلی در کنار رودخانه یا ساحل دریا که بارها را از آنجا با قایق یا کرجی به بندر اصلی و کشتی برسانند
فرهنگ فارسی عمید

شاه بندر

شاه بندر
دریافت کنندۀ عوارض گمرکی، رئیس بندر، رئیس بازرگانان، بندر بزرگ، بندر آزاد
شاه بندر
فرهنگ فارسی عمید