جدول جو
جدول جو

معنی بار عام

بار عام
اجازۀ ورود همگان به بارگاه شاه
تصویری از بار عام
تصویر بار عام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بار عام

بار عام

بار عام
بار همگانی اجازه ورود بمجلس بزرگی یا جشنی را بهنگام دادن
بار عام
فرهنگ لغت هوشیار

بار عام

بار عام
پذیرایی عمومی. شرفیابی همگانی، مقابل بار خاص، پذیرایی خصوصی. رجوع به ’بار’ شود: و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه).
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.
خاقانی.
در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن.
نظامی.
آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا

باد سام

باد سام
فرانسوی باد مرگ باد سوزان که از رپیتوین (جنوب) آمریکا به سوی اپاختر (شمال) می وزد
فرهنگ لغت هوشیار

بار گاه

بار گاه
دربار و کاخ شاهان، خیمه پادشاهی، جایی که شاهان مردم را بحضور پذیرند بارجا
فرهنگ لغت هوشیار