معنی آتش پا - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آتش پا
آتش پا
- آتش پا
- مجازاً تندرو. دوان:
باز در بستندش و آن درپرست
بر همان امید آتش پا شده ست.
مولوی.
جنیبت بس که آتش پای گشته
هلال نعل پروین سای گشته.
امیرخسرو دهلوی
لغت نامه دهخدا
آتش زا
- آتش زا
- زایندۀ آتش، آنچه آتش از آن تولید شود، کنایه از مؤثر
فرهنگ فارسی عمید