معنی یک پهلو یک پهلو لجوج، سرسخت و خودرای، یک دنده، قرارگرفته بر روی یک پهلوی خود مثلاً او یک پهلو خوابیده بود تصویر یک پهلو فرهنگ فارسی عمید