هفت طارم هفت طارم کنایه از هفت آسمان است. (برهان) : سُرادِق مزعفر در چهرۀ هفت طارم اخضر کشیده. (سندبادنامه) لغت نامه دهخدا
هفت پاره هفت پاره دارای هفت جزو هفت قطعه. یا هفت پاره لعل. گردن بندی که هفت قطعه لعل است: (این سخن گفت (کنیزک بهرام) وعقدبازگشا پیش او (سرهنگ مامور قتل کنیزک) هفت پاره لعل نهاد) (هفت پیکر) فرهنگ لغت هوشیار
هفت عالم هفت عالم هفت فلک. هفت آسمان: آن بارگاه ملت، وآن تختگاه دولت آن روی هفت عالم، وآن چشم هفت کشور. شرف الدین شفروه لغت نامه دهخدا
هفت پاره هفت پاره دهی است از بخش مرکزی شهرستان کازرون که 82 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه شاپور و محصول عمده اش غله و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7) لغت نامه دهخدا
هفت کار هفت کار چیزی که در آن هفت رنگ به کار رفته باشد، برای مِثال باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار / بر چمن گسترده فرشی از پرند هفت کار (ابن یمین - ۵۵۰) فرهنگ فارسی عمید
هفت کار هفت کار چیزی که دارای هفت رنگ باشد: (بازفراش چمن یعنی نسیم نوبهار برچمن گستردفرشی ازپردهفت کار) (این یمین) فرهنگ لغت هوشیار
هفت کار هفت کار چیزی که در آن هفت رنگ بافته باشند. (انجمن آرا) (برهان) : باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار بر چمن گسترد فرشی از پرند هفت کار. ابن یمین لغت نامه دهخدا
هفت طاق هفت طاق آنچه دارای هفت طاق باشد، کنایه از فلک و جهان: این راه غولدار و پل هفت طاق را تا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟ خاقانی لغت نامه دهخدا