جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مرتدی

مرتدی

مرتدی
مرتد بودن. مرتد شدن. صفت مرتد. رجوع به مرتد شود
لغت نامه دهخدا

مرتدی

مرتدی
رداپوشیده. (ناظم الاطباء). چادر برافکنده. (آنندراج). عبا یا چادر پوشیده. نعت فاعلی است از ارتداء: به رداء کفر مرتدی شده و مرتد گشته. (ترجمه تاریخ یمینی ص 272)
لغت نامه دهخدا