جدول جو
جدول جو

معنی گلوکز

گلوکز
ماده ای جامد، سفید رنگ، بی بو، شیرین و غیرسمی که از هیدرولیز نشاسته، نیشکر و گلوکزیدها حاصل می شود و در تهیۀ شراب، شربت، شیرینی و در پزشکی کاربرد دارد
تصویری از گلوکز
تصویر گلوکز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گلوکز

گلوکز

گلوکز
نوعی از ماده قندی در بعضی میوه ها، این ماده اغلب در میوه ها و عسل یافت میشود، این ماده قندی بوسیله مواد غذایی و خوراکی داخل بدن شده و بشکل گلیکوژن در کبد و عضلات ذخیره میگردد
فرهنگ لغت هوشیار

گلوکز

گلوکز
قندی که در تمام سلول های گیاهان خصوصاً میوه ها یافت می شود
گلوکز
فرهنگ فارسی معین

گلوکز

گلوکز
نوعی از مادۀ قندی در بعض میوه ها، این ماده در اغلب میوه ها و عسل یافت میشود. این مادۀ قندی بوسیلۀ مواد غذائی و خوراکی داخل بدن شده و بشکل گلیکوژن در کبد و عضلات ذخیره میگردد. بدن سالم قادر به جذب مقدار زیادی قند بوده بدون اینکه اثر پیدایش قند در ادرار ظاهر شود، در صورتی که در اشخاص مبتلا به مرض قند خوردن و جذب آن نیز ممکن میباشد. گلوکز یکی از مهمترین اغذیۀ مولد انرژی است و از نظر درمان شناسی نیز دارای خاصیت ضد سم و بخصوص مدر میباشد و آنرا بشکل سرم گلوکزه ایزوتونیک یا هیپوتونیک به کار میبرند. (درمان شناسی تألیف عطایی ص 440)
لغت نامه دهخدا

گلوز

گلوز
فَندُق، درختی از خانوادۀ پیاله داران با برگ های پهن و دندانه دار و گل های خوشه ای با میوه ای گرد کوچک قهوه ای رنگ و حاوی روغن که به عنوان آجیل مصرف می شود، پَندُک، بُندُق، گِلوژ
گلوز
فرهنگ فارسی عمید

گلوک

گلوک
کریستف ویلیبالد (1714- 1787 میلادی). آهنگساز آلمانی که در وایدنوانگ متولد شد. وی مصنف اپرای ارفه، آلسست و... بود. او اپرا را بشیوه ی ساده و هیجان انگیز طبیعی درآورد. عظمت سبک خود را در زبردستی در انشاء مشخص کرد و مدتی را در فرانسه تحت حمایت ماری انتوانت بسر برد
لغت نامه دهخدا

گلوک

گلوک
در تداول گناباد خراسان، گل آلود. گویند: این آب گلوک است
لغت نامه دهخدا

گلوک

گلوک
نوعی از حبوبات که گاو دشتی خورد. (از شعوری ج 2 ورق 320)
لغت نامه دهخدا