معنی گزند - فرهنگ فارسی عمید
معنی گزند
- گزند گَزَند
- آسیب، آزار، آفت، رنج، چشم زخم
گزند خوردن: آسیب دیدن
گزند دیدن: آسیب دیدن، صدمه دیدن
گزند رساندن: آسیب رساندن، صدمه زدن
گزند رسانیدن: آسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندن آسیب، آزار، آفت، رنج، چشم زخم
گَزَند خوردن: آسیب دیدن
گَزَند دیدن: آسیب دیدن، صدمه دیدن
گَزَند رساندن: آسیب رساندن، صدمه زدن
گَزَند رسانیدن: آسیب رساندن، صدمه زدن، گزند رساندن
تصویر گزند
فرهنگ فارسی عمید