معنی گران خیز گران خیز آنکه دیر از جا برخیزد، دیرجنب، برای مثال از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش / می رسد خوابی که بیداری فراموشت شود (رضی دانش - لغتنامه - گران خیز) تصویر گران خیز فرهنگ فارسی عمید
گران خیز گران خیز به معنی گران پای. (آنندراج). دیربلندشونده و سخت از جای برخیزنده: اگرچه شیرپیکر بود پرویز ملک بود و ملک باشد گران خیز. نظامی. از گران خیزان خواب صبح فصل گل مباش میرسد خوابی که بیداری فراموشت شود. رضی دانش (از آنندراج) لغت نامه دهخدا
گران خیزی گران خیزی دیر جنبی مقابل سبک خیزی: زنقصان گهر باشد گران خیزی بزرگانرا که خودداری میسر نیست گهرهای غلطانرا. (صائب)، دیر از خواب برخاستن مقابل سبک خیزی فرهنگ لغت هوشیار
گران سیر گران سیر آنکه کند حرکت کند، کندرو، برای مِثال دو سنگ است بالا و زیر آسیا را / گران سیر زیر و سبک رو به بالا (خاقانی - ۸۱۵) فرهنگ فارسی عمید
گران خسب گران خسب آنکه دیر به خواب رود و دیر بیدار شود، گران خواب، برای مِثال صبح گران خسب سبک خیز شد / دشنه به دست از پی خون ریز شد (نظامی۱ - ۳۵) فرهنگ فارسی عمید
گران گرز گران گرز آنکه گرزی سنگین دارد: گرفتش سنان و کمان و کمند گران گرز را پهلو دیوبند فرهنگ لغت هوشیار