جدول جو
جدول جو

معنی کهنه فروش

کهنه فروش
کسی که لباس های کهنه می فروشد
تصویری از کهنه فروش
تصویر کهنه فروش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کهنه فروش

کهنه فروش

کهنه فروش
آنکه لباسها کهنه و مندرس فروشد: تا از لباس حسن بیاراست دوش خود از نو شدیم بنده کهنه فروش خود. (سیفی)
فرهنگ لغت هوشیار

کهنه فروش

کهنه فروش
کسی که قماشهای کهنه و اشیای مستعمل را بر دست و دوش برگرفته و بفروشد. (آنندراج). آنکه لباسهای کهنه و مندرس می فروشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). خُلْقانی. (دهار) (تفلیسی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
تا از لباس حسن بیاراست دوش خود
از نو شدیم بندۀ کهنه فروش خود.
سیفی (از آنندراج).
، مجازاً، آنکه معنی کهنه عرضه می کند. مقلد. (کلیات شمس چ فروزانفر ج 7 فرهنگ نوادر لغات) :
نوبت کهنه فروشان درگذشت
نوفروشانیم و این بازار ماست.
مولوی
لغت نامه دهخدا

کهنه فروشی

کهنه فروشی
شغل و عمل کهنه فروش. رجوع به کهنه فروش شود
لغت نامه دهخدا

کهنه فرود

کهنه فرود
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان قوچان است که درجنوب غربی قوچان واقع است. این دهستان کوهستانی است و هوایی معتدل دارد و سکنۀ آن از طوایف زعفرانلو هستند. از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته است و مجموعاً 9956 تن سکنه دارد و قرای عمده آن عبارتند ازسراب و علی آباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

کهنه فرود

کهنه فرود
ده مرکز دهستان کهنه فرود است که در بخش حومه شهرستان قوچان واقع است و 860 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

خانه فروش

خانه فروش
کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که خانه خود را بفروشد، کسی که از جانب دیوان برای اخذ مالیات عقب افتاده یا مصادره یا جریمه و یا از روی ظلم و ستم خانه و اثاث کسی را بزور بفروشد، تارک دنیا
فرهنگ لغت هوشیار

خانه فروش

خانه فروش
فروشندۀ خانه، فروختن و حراج اثاث خانه، کنایه از غارت، کنایه از تارک دنیا و راغب آخرت
خانه فروش
فرهنگ فارسی عمید