معنی غصه خور - فرهنگ فارسی عمید
معنی غصه خور
- غصه خور
- غصه خورنده، کسی که غم می خورد
تصویر غصه خور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با غصه خور
غصه خور
- غصه خور
- انداکن انداگن اندوهگین کسی که غم خورد اندوهگین، کسی که غم و اندوه را در دل دارد و اظهار نکند (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار
غصه خور
- غصه خور
- غم خورنده. اندوهگین:
ناامیدان غصه خور مائیم
عبرت کار یکدگر مائیم.
خاقانی.
از دم روزه دهن شسته به هفت آب و زمی
هفت تسکین دل غصه خور آمیخته اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
غصه خوری
- غصه خوری
- غمخواری.
- غصه خوری کسی را کردن، غم او را خوردن. تحسر
لغت نامه دهخدا
غذا خور
- غذا خور
- خورش خور خورنده غذا، خورنده هر نوع خوراک جز شیر: این بچه هنوز غذا خور نشده است
فرهنگ لغت هوشیار
غصه خوردن
- غصه خوردن
- غم خوردن اندوه بردن، غم و اندوه را در دل پنهان داشتن و اظهار نکردن
فرهنگ لغت هوشیار