جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غصه خور

غصه خور

غصه خور
انداکن انداگن اندوهگین کسی که غم خورد اندوهگین، کسی که غم و اندوه را در دل دارد و اظهار نکند (خصوصا)
فرهنگ لغت هوشیار

غصه خور

غصه خور
غم خورنده. اندوهگین:
ناامیدان غصه خور مائیم
عبرت کار یکدگر مائیم.
خاقانی.
از دم روزه دهن شسته به هفت آب و زمی
هفت تسکین دل غصه خور آمیخته اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

غصه خوری

غصه خوری
غمخواری.
- غصه خوری کسی را کردن، غم او را خوردن. تحسر
لغت نامه دهخدا

غذا خور

غذا خور
خورش خور خورنده غذا، خورنده هر نوع خوراک جز شیر: این بچه هنوز غذا خور نشده است
فرهنگ لغت هوشیار

غصه خوردن

غصه خوردن
غم خوردن اندوه بردن، غم و اندوه را در دل پنهان داشتن و اظهار نکردن
فرهنگ لغت هوشیار