جدول جو
جدول جو

معنی غالیه رنگ

غالیه رنگ
غالیه فام، به رنگ غالیه، سیاه
تصویری از غالیه رنگ
تصویر غالیه رنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غالیه رنگ

غالیه رنگ

غالیه رنگ
به رنگ غالیه. غالیه فام. سیاه. مشکین:
انگور بکردار زنی غالیه رنگست
و او را شکمی همچو یکی غالیه دان است.
منوچهری.
و رجوع به غالیه فام شود
لغت نامه دهخدا

کالیوه رنگ

کالیوه رنگ
عقب ماندۀ ذهنی
کَر، ناشنوا
سَرگَشتِه، حِیران، کالیوْ، گیج و ویج، گیج و گُنگ، سَرگَردان، هامی، کالیوِه، آسیون، مُستَهام، پَکَر، گیج، خَلاوِه، آسمَند، والِهْ برای مِثال خیالش خرف کرده کالیوه رنگ / به مغزش فروبرده خرچنگ چنگ (سعدی۱ - ۱۸۷)
کالیوه رنگ
فرهنگ فارسی عمید

کالیو رنگ

کالیو رنگ
گیج گونه سر گشته مانند: (خیالش خرف کرد و کالیو رنگ بمغزش فرو برد خر چنگ چنگ) (سعدی)
کالیو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار

لاله رنگ

لاله رنگ
برنگ لاله سرخ قرمز: بمشکین ز گال آتش لاله رنگ در افتاده چون عکس گوهر بسنگ. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

لاله رنگ

لاله رنگ
به رنگ لاله. سرخ:
فرامرز را دید همچون نهنگ
سرو دستش از خون شده لاله رنگ.
فردوسی.
به مشگین زگال آتش لاله رنگ
درافتاده چون عکس گوهر به سنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا