جدول جو
جدول جو

معنی صافی درون

صافی درون
صافی ضمیر، پاک درون، پاک باطن، برای مثال از آن تیره دل مرد صافی درون / قفا خورد و سر بر نکرد از سکون (سعدی۱ - ۱۲۳)
تصویری از صافی درون
تصویر صافی درون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صافی درون

صافی درون

صافی درون
ساده دل. صافی دل. صافی ضمیر:
از آن تیره دل مرد صافی درون
قفا خورد و سر برنکرد از سکون.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا

صاف درون

صاف درون
ساده دل. صافی دل. بی غل و غش. بی ریا و تزویر. رجوع به صاف ضمیر و صاف دل شود
لغت نامه دهخدا

صافی کردن

صافی کردن
اِصفاء. رجوع به صاف کردن شود، مسخر کردن. بی منازع کردن:
روم و چین صافی کند یاران او در روم و چین
نایبی فغفور گردد حاجبی قیصر شود.
فرخی.
امیر سدید لشکرهای بسیار به ولایتها فرستاد و مملکت صافی کرد و بیش درولایت منازع نماند. (تاریخ بخارا ص 116)
لغت نامه دهخدا

صافی رود

صافی رود
رودخانه ای است که از سهند برخیزد و در بحیرۀ چیچست ریزد، (نزههالقلوب مستوفی ج 3 ص 87)، از کوه سهند برخیزد و از مراغه گذشته به آب تغتو جمع شود و به دریای شور طروج می ریزد، طولش بیست فرسنگ است، (نزههالقلوب ج 3 ص 223)، از سهندسرچشمه گرفته پس از مشروب ساختن مراغه و بناب به دریاچۀ چیچست میریزد، (جغرافیای طبیعی کیهان ص 83)
لغت نامه دهخدا