اسب، اسب تیره رنگ، کنایه از فلک، کنایه از آسمان، برای مثال فلک بر سبزخنگی تند تیز است / ز راهش روح را جای گریز است (نظامی۲ - ۱۹۰)، مه جلوه می نماید بر سبزخنگ گردون / تا او به سر درآید بر رخش پا بگردان (حافظ - ۷۷۰)
کنایه از فلک. (آنندراج). یا صفت فلک و آسمان و گردون باشد: پیش رخش تو سبز خنگ فلک لنگ و سکسک بود بسان کلیج. عسجدی. صاحب عادل جمال الدین محمد کآورد سبز خنگ آسمان را حکم او در زیر ران. (از ترجمه محاسن اصفهان ص 58). مه جلوه مینماید بر سبز خنگ گردون تا او بسر درآید بر رخش پا بگردان. حافظ. ، اشهب اخضر... (مهذب الاسماء). اشهب. (نوعی از رنگ اسب) (اسب، مادیان) : فلک بر سبز خنگی تندخیز است ز راهش عقل را جای گریز است. نظامی
منسوب به سبز سبز رنگ سبز گون، ماده سبز رنگی که در حفره های خاصی در داخل سیتوپلاسم سلولهای گیاهان موجود است و موجب سبزی اندام های سبز گیاهان میشود دانه های سبزینه موادی هستند 5 تایی یعنی از 5 عنصر ترکیب شده اند و فرمول آنها شباهت زیادی به فرمول هموگلوبین خون دارد با این تفاوت که به جای آهن در ترکیب دانه های سبزینه منیزیم وجود دارد که در این صورت به آن کلرفیل) آ (گویند و اگر از تعداد ئیدروژنها یک مولکول کاسته و در عوض یک اتم اکسیژن جای آن قرار گیرد کلرفیل) بی (بدست اید: خضره الورق کلروفیل