معنی سبب ساز
- سبب ساز
- سازندۀ سبب، به وجودآورندۀ سبب
واژههای مرتبط با سبب ساز
سبب ساز
- سبب ساز
- بوجود آورنده سبب
سبب ساز
- سبب ساز
- وسیله ساز، مسبب
متضاد: سبب سوز، خدا، خداوند
سبب سازی
- سبب سازی
- ساختن سبب، ایجاد وسیله، عمل سبب ساز
سبب سازی
- سبب سازی
- عمل سبب ساز. وسیله سازی:
از سبب سازیش من سودائیم
وز سبب سوزیش سوفسطائیم.
مولوی.
در سبب سازیش سرگردان شدم
در سبب سوزیش هم حیران شدم.
مولوی.
رجوع به سبب شود
سبب سوز
- سبب سوز
- وسیله سوز، اسباب سوز
متضاد: سبب ساز، وسیله ساز
سپر ساز
- سپر ساز
- کسی که سپر جنگی سازد، سازنده سپر ماشین و تعمیر کننده آن
سند ساز
- سند ساز
- جعل کننده سند
سبک سار
- سبک سار
- بی خرد،
برای مِثال دو عاقل را نباشد کین و پیکار / نه دانایی ستیزد با سبک سار ، خودرای، فرومایه، خوار، بی وقار(سعدی - ۱۲۹)
طبع ساز
- طبع ساز
- سرشت ساز مساعد با طبیعت موافق با مزاج
