جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سایه رس

سایه رو

سایه رو
در سایه رونده، کنایه از شب رو، کنایه از شب زنده دار
سایه رو
فرهنگ فارسی عمید

سایه رست

سایه رست
گیاهی که در زیر سایۀ درختان بروید و نمو کند، روییدۀ در سایه، کنایه از ناز پرورده، به نازونعمت پرورش یافته
سایه رست
فرهنگ فارسی عمید

سایه رو

سایه رو
کنایه از شب زنده دار. (برهان) (آنندراج). شب زنده دار. (شرفنامه) ، کنایه از دزد و عیار و شب رو. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سایه رست

سایه رست
کنایه از ناز پرورده. (غیاث). کسی که در ناز و نعمت بگذراند و گرم و سرد روزگار ندیده باشد. (آنندراج) :
اگر نوشته بکویش گذر کند شانی
اسیر قامت آن سروسایه رُست شود.
ملا شانی تکلو (از آنندراج).
، مفت خوار و رایگان خوار. (مجموعۀ مترادفات ص 206) ، نباتی که در زیر سایۀ اشجار روید. (آنندراج) ، ناتجربه کار و کم عقل. (مجموعۀ مترادفات ص 351) ، سایه نشین. (مجموعۀ مترادفات ص 206)
لغت نامه دهخدا

سایه ترس

سایه ترس
جن زده. دیو زده:
زیر مبین تا نشوی پایه ترس
پس منگر تا نشوی سایه ترس.
نظامی
لغت نامه دهخدا

سایه ور

سایه ور
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار