جدول جو
جدول جو

معنی زراغنگ

زراغنگ
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگستان، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ، برای مثال زمین زراغنگ و راه درازش / همه سنگلاخ و همه شوره یکسر (عسجدی - ۳۸)
تصویری از زراغنگ
تصویر زراغنگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زراغنگ

زراغنگ

زراغنگ
زمین ریگناک بوده و زراغن نیز گویند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 263). زراغن است که زمین ریگناک و سخت باشد. (از برهان). زمین ریگناک باشد. (اوبهی) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
زمین زراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 236).
ز فیض ابر دستت آب حیوان
برآمد از زمینهای زراغنگ.
شمس فخری (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

زارغنگ

زارغنگ
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگِستان، زَراغَنگ، زَراغَن، زاراغَنگ
زارغنگ
فرهنگ فارسی عمید

زاراغنگ

زاراغنگ
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگِستان، زَراغَنگ، زَراغَن، زارغَنگ
زاراغنگ
فرهنگ فارسی عمید

ژراغنگ

ژراغنگ
زمین ریگناک. (آنندراج) :
زمین ژراغنگ و راه درازش
همه سنگلاخ و همه شوره یکسر.
عسجدی (از فرهنگ شعوری).
این بیت را اسدی در لغت نامه بشاهد لغت زراغنگ (با زاء یک نقطه) آورده است. رجوع به زراغنگ شود
زمینی پر از سنگ چخماق، جاها از صدمۀ باران ترکیده. (آنندراج). این صورت و دو معنی آن ظاهراً مجعول است
لغت نامه دهخدا

زراغن

زراغن
ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگِستان، زَراغَنگ، زارغَنگ، زاراغَنگ
زراغن
فرهنگ فارسی عمید