ریگزار، زمین سخت، زمین پوشیده از ریگ، زمین پر ریگ، ریگستان، زراغن، زارغنگ، زاراغنگ، برای مثال زمین زراغنگ و راه درازش / همه سنگلاخ و همه شوره یکسر (عسجدی - ۳۸)
زمین ریگناک بوده و زراغن نیز گویند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 263). زراغن است که زمین ریگناک و سخت باشد. (از برهان). زمین ریگناک باشد. (اوبهی) (از شرفنامۀ منیری) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : زمین زراغنگ و راه درازش همه سنگلاخ و همه شوره یکسر. عسجدی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 236). ز فیض ابر دستت آب حیوان برآمد از زمینهای زراغنگ. شمس فخری (از جهانگیری)
زمین ریگناک. (آنندراج) : زمین ژراغنگ و راه درازش همه سنگلاخ و همه شوره یکسر. عسجدی (از فرهنگ شعوری). این بیت را اسدی در لغت نامه بشاهد لغت زراغنگ (با زاء یک نقطه) آورده است. رجوع به زراغنگ شود زمینی پر از سنگ چخماق، جاها از صدمۀ باران ترکیده. (آنندراج). این صورت و دو معنی آن ظاهراً مجعول است