جدول جو
جدول جو

معنی دل خواسته

دل خواسته
دلخواه، مطابق آرزو و خواهش دل
تصویری از دل خواسته
تصویر دل خواسته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دل خواسته

دل خواستن

دل خواستن
خواستن دل. خواهانی دل. تمایل دل. علاقه یافتن. آرزو داشتن. مایل شدن به چیزی. دوست داشتن. میل کردن:
چنانت دوست می دارم که وصلت دل نمی خواهد
کمال دوستی باشد مراد از دوست نگرفتن.
سعدی.
دختر اندر شکم پسر نشود
مهستی را که دل پسر خواهد.
سعدی.
آری مثل است اینکه دلش گر خواهد
شیر از بز نر شبان تواند دوشید.
قدسی.
- امثال:
دل نخواسته عذر بسیار. (امثال و حکم).
چشم می بینددل می خواهد. (امثال و حکم).
هرچه دلم خواست نه آن شد
هرچه خدا خواست همان شد.
؟ (از امثال و حکم).
- دلش می خواهد رویش نمی شود، که از قبول چیزی امتناع می کند در صورتی که از اعماق دل طالب آن است. (از فرهنگ عوام)
لغت نامه دهخدا

دلخواسته

دلخواسته
دلخواه. (برهان). مطلوب. مطابق میل، معشوق. (برهان)
لغت نامه دهخدا

در خواستن

در خواستن
استدعا کردن خواهش کردن از روی نیاز سوال کردن، تکلیف کردن حکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار

بس خواسته

بس خواسته
کنایه از مطلوب و معشوق باشد. (برهان) (آنندراج). و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 236 و بس جسته شود
لغت نامه دهخدا

در خواست

در خواست
در خواستن خواستن خواهش، نوشته ای که در آن چیزی خواسته یا پیشنهاد شود
فرهنگ لغت هوشیار