جدول جو
جدول جو

معنی خوش تراش

خوش تراش
ویژگی آنچه خوب تراش خورده است، کنایه از ویژگی آنکه اندام زیبا و متناسب دارد، خوش اندام
تصویری از خوش تراش
تصویر خوش تراش
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خوش تراش

خوش تراش

خوش تراش
نیکو تراشیده: بلور خوشتراش مجسمه خوش تراش، خوش شکل زیبا اندام خوش تراش
فرهنگ لغت هوشیار

خوش تراش

خوش تراش
نیکوتراشیده، با هیئت و شکل زیبا چنانکه ساق پایی، خوش شکل. نیک صورت. زیبااندام. قشنگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خوش فراش

خوش فراش
خوشخواب. خوب فراش: خِرخِر، مرد خوش خوراک و خوش پوشاک و خوش فراش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

خوش ترش

خوش ترش
مَلَس. طعم ترشی آمیخته باشد با شیرینی، چون طعم آلو و مانند آن. (یادداشت مؤلف) :
برگ می صبوح کن سرکه فروختن که چه
گرچه ز خواب جسته ای خوش ترش گرانسری.
خاقانی.
خوش ترش زردچهره آبی را
طبع مرطوب و لون محرور است
شاخ امرود گوئی و امرود
دسته و گرد نای طنبور است.
(از تاج المآثر)
لغت نامه دهخدا

ریش تراش

ریش تراش
کسی که موی سر و صورت افراد را اصلاح می کند، تراشندۀ ریش، وسیلۀ کوچک برقی برای تراشیدن موی صورت
ریش تراش
فرهنگ فارسی عمید