جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خام شدن

خام شدن

خام شدن
اغفال شدن. فریب خوردن. چون: ’خام فلانی شدم’ و ’در این مطلب خام شدم’. مطاوعۀ خام کردن، خام شدن معده. وخم گشتن آن. وخامت پیدا کردن آن. وخیم گردیدن آن، خام شدن کار، وخیم شدن آن. رو به وخامت نهادن آن:
در طلبت کار من خام شد از دست هجر
چون سگ پاسوخته دربدرم لاجرم.
خاقانی.
و گر دیگ معده نجوشد طعام
تن نازنین را شود کار خام.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

خاص شدن

خاص شدن
برگزیده شدن. اختصاص یافتن. خاص گردیدن. اِغتِزاز. (ناظم الاطباء).
- خاص شدن بچیزی، اختصاص یافتن به آن چیز.
- خاص شدن نعمت، بنعمت اختصاص یافتن
لغت نامه دهخدا

خار شدن

خار شدن
خار شدن زلف یا گیسو. بشدن ژولیدگی آن با شانه کردن
لغت نامه دهخدا