معنی پرسوز - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرسوز
پاسوز
پاسوز
عاشق شیفته. یا پاسوز کسی شدن، زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی
فرهنگ لغت هوشیار
پیسوز
پیسوز
پیه سوز: عدوی تو پیوسته دلسوز بادخ چو پیسوز اندر دلش سوز بادخ (شرفنامه منیری. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
پرموز
پرموز
علف (یابس) را گویند. سبزه خشک شده است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
پریسوز
پریسوز
نام دیری و معبدی در زمان خسروپرویز و بعضی گویند نام مقامی است که شیرین از دشت انجوک به آنجا رفت. (برهان قاطع) : از آنجا تا در دیر پری سوز پریدندی پریرویان در آن روز. نظامی (از فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
پاسوز
پاسوز
در تداول عامیانه، عاشق شیفته، - پاسوز کسی شدن، زیان بردن بعلت دوستی و محبت با کسی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.