معنی بست
- بست
- بن ماضی بستن، پسوند متصل به واژه به معنای بسته مثلاً داربست، چوب بست،
جایی که کسی از ترس به آنجا پناه ببرد که نتوانند او را دستگیر کنند مانند اماکن مقدس و خانه های بزرگان،برای مثال گریزگاه دل خسته زلف چون شست است / ستم رسیده علاجش نشستن بست است بند، بش، سد، خاک یا گلی که جلو آب سیل یا رود را سد کند،(میرنجات - لغتنامه - بست)
عقده، گره، بستن
