جدول جو
جدول جو

معنی آشفته شدن

آشفته شدن
پریشان شدن، شوریده شدن، آشفتن، آشوفتن، شوریدن، بشولیدن، پشولیدن، پریشیدن، پژولیدن، برهم خوردن
تصویری از آشفته شدن
تصویر آشفته شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آشفته شدن

آشفته شدن

آشفته شدن
آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته)، یاآشفته شدن اختر بر کسی. بنحوست گراییدن آن. یاآشفته شدن کار مختل شدن آن. یاآشفته شدن موی سر پریشان شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار

آشفته شدن

آشفته شدن
اهیجاج.
- آشفته شدن کار، ایتلاخ. التباس. ارتجان
لغت نامه دهخدا

آشفته گشتن

آشفته گشتن
آشفته گردیدن آشفته گشتن آشفته)، یاآشفته شدن اختر بر کسی. بنحوست گراییدن آن. یاآشفته شدن کار مختل شدن آن. یاآشفته شدن موی سر پریشان شدن آن
فرهنگ لغت هوشیار

شگفته شدن

شگفته شدن
شِکُفتَن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شِگُفتَن، شِکُفتِه شُدَن، اِشکُفتَن، اِشگِفیدَن، شِکُفیدَن
شگفته شدن
فرهنگ فارسی عمید

شکفته شدن

شکفته شدن
شِکُفتَن، باز شدن غنچۀ گل یا شکوفۀ درخت، از هم باز شدن
کنایه از شاد شدن، خوشحال شدن، کنایه از باز شدن لب ها هنگام تبسم، خندان شدن
شِگُفتَن، شِگُفتِه شُدَن، اِشکُفتَن، اِشگِفیدَن، شِکُفیدَن
شکفته شدن
فرهنگ فارسی عمید