جدول جو
جدول جو

معنی اشترگربه

اشترگربه
شترگربه، ناهماهنگی، نامتناسبی
تصویری از اشترگربه
تصویر اشترگربه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اشترگربه

اشترگربه

اشترگربه
شترگربه. کنایه از چیزهای متوسط و نامناسب است. چنانکه شتر با گربه مناسبتی ندارد. رجوع به شترگربه شود
لغت نامه دهخدا

اشتر گربه

اشتر گربه
چیزهای نامناسب چنانکه شتر با گربه مناسبتی ندارد شتر گربه
اشتر گربه
فرهنگ لغت هوشیار

شترگربه

شترگربه
ناهماهنگی، نامتناسبی، برای مِثال در حیّز زمانه شتر گربه ها بسی ست / گیتی نه یک طبیعت و گردون نه یک فن است (انوری - ۸۵)
شترگربه
فرهنگ فارسی عمید

شترگربه

شترگربه
اشترگربه. هر چیز مخالف و نامتناسب و نامتجانس را گویند. (برهان). هر چیز مخالف و نامناسب و نامشابه. (غیاث اللغات). هرچیز ناموافق و نامتناسب و مخالف بزرگ و کوچک مثل شتر و گربه. (انجمن آرا) (آنندراج). چیزهای بی مناسبت در خوبی و بدی و پستی و بلندی. (فرهنگ نظام) ، دو چیز را نیز شترگربه گویند که در غایت بلندی و پستی و کوچکی و بزرگی باشد. (برهان) :
در حَیِّز زمانه شترگربه ها بسی است
گیتی نه یک طبیعت و گردون نه یک فن است.
انوری.
ابیات خرسر است شترگربه زانکه هست
نشخوارزن چو اشتر و چون گربه تیزچنگ.
سوزنی.
چون کار عالم است شترگربه من به کف
گه سبحه گاه ساغر روشن درآورم.
خاقانی.
کار عالم همه شترگربه است
که دهد فضل بیش و دولت کم.
خاقانی.
- شعر شترگربه، که بعضی ابیاتش خوب و بلند باشد و بعضی پست. (فرهنگ نظام). شعر بلند و پست. شعر مشتمل بر غث و ثمین.
، کنایه از قول و فعل به هم آمیخته از ملایم و ناملایم است. (آنندراج) :
شتر چون مست گردد می کشد بار
شترگربه است کار مرد هشیار.
حکیم زلالی.
رجوع به اشترگربه شود
لغت نامه دهخدا

اشترگیاه

اشترگیاه
اشترخار است که خار شتری باشد. (برهان) (آنندراج). اشترخار. (جهانگیری). خارشتر. شترخار. شترخوار. اشترخوار. اشترغار. اشترغاز. بادآور. و رجوع اشترخوار و اشترخار و شترخوار و شترخار و خارشتر شود.
لغت نامه دهخدا

اشترگرام

اشترگرام
قصبه ای نزدیک کابل بوده است که درکتب مختلف بچند صورت ذیل آمده است: ابرام. اسرام. اشترگرام. اشترکرام. رجوع به تاریخ شاهی ص 330 شود
لغت نامه دهخدا