جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یخین

یخین

یخین
یخی. منسوب به یخ. مانند یخ. از جنس یخ. از یخ. (یادداشت مؤلف) :
مانند یکی جام یخین است شباهنگ
بزدوده به قطره ی ْ سحری چرخ کیانیش
گر نیست یخین چون که چو خورشید برآید
هرچند که جویند نیابند نشانیش.
ناصرخسرو.
و رجوع به یخ و یخی شود
لغت نامه دهخدا

ثخین

ثخین
سخت، ستبر ستبر و سخت، محکم استوار، غلیظ، حلیم بردبار بارزانت رزین
فرهنگ لغت هوشیار

یمین

یمین
راست، طرف راست، دست راست انسان، قسم، سوگند
یمین غموس: سوگند دروغ
یمین
فرهنگ فارسی عمید

چخین

چخین
چرکین، چرک آلود، ریم آلوده، ویژگی زخمی که چرک داشته باشد
چخین
فرهنگ فارسی عمید