جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هف

هف

هف
کشت از وقت درو گذشته که دانه ها از وی ریخته باشد، ابر تنک بی آب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، کفچلیزهای بزرگ. (منتهی الارب). وعامیص الکبار. (اقرب الموارد) ، مرد سبک. (منتهی الارب) ، شهد تنک. (منتهی الارب) : شهده هف، که در آن عسل نباشد. (اقرب الموارد) ، لانۀ سبک کم عسل یا بی عسل، هرچیز سبک میان کاواک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

هف

هف
کارگاه جولاهی. (برهان). کارگاه جولاهی باشد که بفتری نیز گویند. (سروری) ، و بعضی شانۀ جولاهی را گفته اند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

هف

هف
وزیدن باد که شنیده شود آواز وی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا