جدول جو
جدول جو

معنی هرچند

هرچند
هرقدر، هراندازه، (حرف) اگرچه، برای مثال هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم / هرگه که یاد روی تو کردم جوان شدم (حافظ - ۶۴۴)
تصویری از هرچند
تصویر هرچند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هرچند

ورچند

ورچند
هر چند اگر چه: گویم اگر عددی توکلب است راست است ورچند با شجاعت و با سهم ضیغم است. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

ارچند

ارچند
هرچند. (غیاث اللغات) (مؤید الفضلاء) (آنندراج). اگرچه. گرچه. وقتی که:
نخواهد همی ماند ایدر کسی
بباید شد ارچند ماند بسی.
فردوسی.
زن ارچند باچیز وباآبروی
نگیرد دلش خرمی جز بشوی.
اسدی، فراخ گردانیدن. (منتهی الارب). فراخ کردن چیزی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

ورچند

ورچند
دهی جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین. سکنۀ آن 826 تن و آب آن از رود محلی تأمین می شود. محصول آنجا غلات و سیب زمینی. شغل اهالی زراعت، قالی و جاجیم بافی است. سر راه فرعی خلجستان به آب گرم واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا