معنی واحزن - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با واحزن
واحزن
واحزن
واحزنا: پیش چنین تحفه کو تمیه عقل است واحزن از جان بو تمام برآمد
فرهنگ لغت هوشیار
واحزن
واحزن
مُرَکَّب اَز: ’وا’ ندبه + منادای مندوب، لفظی است که هنگام اندوه آرند. از اصوات افسوس و اندوه است: پیش چنین تحفه کو تمیمۀ عقل است واحزن از جان بوتمام برآمد. خاقانی. رجوع به واحزنا شود
لغت نامه دهخدا
واحزنا
واحزنا
مرکب از ’وا’ ندبه + منادای مندوب، کلمه ای است که هنگام اندوه بر زبان رانند. واحزنا. واحزن. رجوع به دو لغت مزبور شود
لغت نامه دهخدا
وازن
وازن
سنجیده، سنگین. ثقیل. (از اقرب الموارد) ، تام. درهم وازن، ای تام. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). درهم وازن، درهم باسنگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.