معنی نحیل
نحیل
لاغر و نزار از بیماری یا سفر
تصویر نحیل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نحیل
نحیل
نحیل
تکیده لاغر و سست
فرهنگ لغت هوشیار
نحیل
نحیل
نزار از بیماری یااز سفر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، نَحْلی ̍
لغت نامه دهخدا
رحیل
رحیل
کوچ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
نذیل
نذیل
پست و فرومایه، ناکس
فرهنگ فارسی عمید
نبیل
نبیل
نجیب و شریف، دانا و هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
رحیل
رحیل
کوچ کردن، کوچیدن، کوچ، کنایه از مرگ
فرهنگ فارسی عمید
نزیل
نزیل
مهمان، مهمان فرود آمده، طعام بابرکت
فرهنگ فارسی عمید
کحیل
کحیل
ویژگی چشم سرمه کشیده شده، سرمه کشیده
فرهنگ فارسی عمید
محیل
محیل
حواله دهنده، برات کش
چاره کننده
حیله گر
فرهنگ فارسی عمید