جدول جو
جدول جو

معنی نامتناهی

نامتناهی
بی انتها، بی نهایت، بی پایان
تصویری از نامتناهی
تصویر نامتناهی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نامتناهی

نامتناهی

نامتناهی
ناجزانجام بی پایان بی انتهابی انجام غیرمتناهی: (دانش نفس وفکراونامتناهی باشد، {مقابل متناهی
نامتناهی
فرهنگ لغت هوشیار

نامتناهی

نامتناهی
بی پایان. بی انتها. (آنندراج) (غیاث اللغات). بی پایان. ناجزانجام. بی انتها. بینهایت. (از ناظم الاطباء). بی حد. بی کران. پایان ناپذیر. بی شمار. تمام ناشدنی: حق تعالی سالهای نامتناهی او را از دولت و پادشاهی تمتع دهاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 5).
کرمش نامتناهی نعمش بی پایان
هیچ خواهنده از این در نرود بی مقصود.
سعدی.
اهلیت روایت انعام نامتناهی پادشاهی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 120)
لغت نامه دهخدا

لایتناهی

لایتناهی
بپایان نمیرسد، بی نهایت بی کران بی پایان. توضیح در تدوال فارسی زبانان بقیاس تناهی بکسرهاء تلفظ شود. بی انتها
فرهنگ لغت هوشیار

نامتوازی

نامتوازی
همرس آنچه که موازی بادیگری نیستمقابل متوازی. یاخطهای متوازی. دو خط که در نقطه ای با یکدیگر تلاقی کنند
فرهنگ لغت هوشیار

نامتناسب

نامتناسب
ناموافق، ناجور، برای مِثال یارا بهشت صحبت یاران همدم است / دیدار یار نامتناسب جهنم است (سعدی۲ - ۳۴۶)
نامتناسب
فرهنگ فارسی عمید