جدول جو
جدول جو

معنی موذی گری

موذی گری
حیله گری، بدجنسی، مردم آزاری
تصویری از موذی گری
تصویر موذی گری
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با موذی گری

موذی گری

موذی گری
موتکی موتک گری حیله گری و بد جنسی: (با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذی گری و پست نهادی خالی بود کارهارا قبضه میکرد) (شام. 66)
موذی گری
فرهنگ لغت هوشیار

موذی گری

موذی گری
آزاردهندگی ورنج رسانندگی. (ناظم الاطباء). و رجوع به موذی شود
لغت نامه دهخدا

موذیگری

موذیگری
حیله گری، مکاری، ناقلابازی، بدطینتی، بدجنسی، مردم آزاری، شرارت
متضاد: ساده لوحی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

لوطی گری

لوطی گری
داشواری (گویش تهرانی) بامونگری عمل لوطی جوانمردی: فلانی خیلی لوطی گری دارد
فرهنگ لغت هوشیار