جدول جو
جدول جو

معنی مشک دم

مشک دم
پرنده ای سیاه رنگ و خوش آواز، برای مثال پراکنده با مشک دم سنگ خوار / خروشان به هم شارک و کبک و سار (خطیری - شاعران بی دیوان - ۲۹۲)
تصویری از مشک دم
تصویر مشک دم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مشک دم

مشک دم

مشک دم
جانوری (پرنده ای) باشد سیاه رنگ در غایت خوش آوازی: پراکنده با مشک دم سنگخوار خروشان بهم سارک و کبک و سار. (اسدی) توضیح با مراجعه بماخذی که در دست بود این جانور شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار

مشک در

مشک در
جانوری که مشک و خیک آبرا پاره و سوراخ کند. توضیح با مراجعه بماخذی که در دسترس بود هویت این جانور را نشناختیم
فرهنگ لغت هوشیار

مشک شم

مشک شم
خوشبوی. که بوی مشک دهد:
اکنون صبای مشک شم
آرد برون خیل و حشم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

مشک در

مشک در
جانوری است که مشک و خیک آب را پاره و سوراخ کند. (برهان) (آنندراج). جانوری که مشک آب را سوراخ کرده پاره میکند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مشکدم

مشکدم
نام مرغکی سیاه رنگ و خوش آواز. (انجمن آرا) (آنندراج) (جهانگیری). جانوری باشد سیاه رنگ در غایت خوش آوازی. (برهان). مرغی است سیاه رنگ و خوش آوازه. (فرهنگ رشیدی). مرغی سیاه رنگ در غایت خوش آوازی. (ناظم الاطباء) :
همه جویباران پر از مشکدم
بسان گل تازه شد می به خم.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 2153).
پراکنده با مشکدم سنگخوار
خروشان به هم سارک و لاله سار.
اسدی (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا

مشکدم

مشکدم
سیاه دُم. (از فهرست ولف). صفت اسب که دمی سیاه همچون مشک دارد:
نشست از بر ابلق مشکدم
جهنده سرافراز روئینه سم.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ص 2684).
سخنهاش بشنید بهرام گرد
عنان ابلق مشکدم را سپرد.
فردوسی (شاهنامه ایضاً ص 2688).
سیه چشم و گیسوفش ومشکدم
پری پوی و آهوتک و گورسم.
اسدی
لغت نامه دهخدا

مشکدم

مشکدم
که دمش چون مشک خوش بوی باشد. که نفسش معطر و دلپذیر باشد:
دجله ز زلفش مشکدم، زلفش چو دال دجله خم
نازک تنش چون دجله هم، کش کش خرامان دیده ام.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 453)
لغت نامه دهخدا